نوری در تمام فضای خانه پخش شده بودوبانویی در میان نور اسیستاده بود.صدای درگوش شکوه سادات پیچید...

"من فضه خادم حضرت زهرا (س) هستم.از سوی ایشان برای شما هدیه ای آورده ام"

دستان شکوه السادات می لرزید.

برد یمانی و یک خوشه انگورکه سه  حبه درشت وزیبا داشت. ناگهان از خواب پرید ....یک ماه بعدسید مجتبی به دنیا آمد [1]



[1] نواب صفوی قبل از شهادت سه دختر داشت:فاطمه، زهرا،صدیقه